بعضی از چیزهایی که آدم می شنوه گاهی برای مدتها در ذهن می ماند و گاه که در آرزوی چیزی هستم صدایی ازدرون گاه آرام گاه با صدایی بلند گاهی با خنده و بعضی وقتها با صدایی کلفت می گوید " گودال هایت را کنده    ایی؟" همین فقط همین جمله کافیست ..... در انتظار رویاهایی که می آیند گودالهایم را خواهم کند .

چند وقت پیش آزاده داستانی را از یکی از کتابهای اسکاول شین برایم تعریف می کرد

آزاده اینطور تعریف کرد :"یوشع پیامبر و یارانش در بیابانی گرفتار آمده بودند و تشنگی رنجشان می داد رو به سوی پیامبر کردند وبه او گفتند   دست به آسمان بلند کرده و از خداوند طلب باران کنیم ... شاید در این بیابان در این هوای گرم باران ببارد ...پیامبر گفت قبل از آن گودال هایتان را بکنید ... یاران متعجب نگریستند...و پیامبرگفت:  تا خود را برای باران الهی آماده نکنید و این ایمان را نداشته باشید که باران حتما خواهد بارید چیزی نصیبتان نخواهد شد ... یاران با ایمانی قوی  به کندن گودال مشغول شدند و همچنان که می کندند باران بارید و هر کس به اندازه گودالی که کنده بود از آن نصیب برد .....

 

رویاها می آیند پس ایمان داشته باشیم به پیامبران ذهن که از کوه پایین می آیند و می گویند : آیا گودال هایت را کنده ایی  ؟